معرفی و نقد کتاب تهران| کلاه پوستی برای رفیق یفیم سمیونوویچ راخلین با معرفی یفیم راخلین شروع میشود؛ یک آدم معمولی که ازقضا نویسنده هم بود و دربارهی آدمهای خوب و شریف و درستکار داستانهای پندآموز مینوشت. آدمهایی که اهداف والا از جان ناقابلشان بیشتر برایشان ارزش داشت، قهرمانانی خطرپیشه و ازجانگذشته که معمولاً شغلهای خطرناکی مثل زمینشناسی، کوهنوردی، اکتشاف غار، آتشفشانشناسی و قطبپژوهی داشتند و علیه طبیعت میجنگیدند. «آدمهای
ادامه مطلب
معرفی و نقد کتاب تهران| ماه گذشته در حسابهای شبکه اجتماعی «معرفی و نقد کتاب تهران» از دنبالکنندگان خواستیم تا محبوبترین شخصیتشان در میان شخصیتهای داستایفسکی را برایمان نام ببرند. در ادامه از آنها خواستیم تا دلایل این انتخاب را هم بازگو کنند. چند نفر از میان تعداد زیادی از آدمهایی که به سوال ما پاسخ داده بودند برایمان دربارهی شخصیت محبوبشان نوشتند. در میان پاسخهای فراوانی که به دست
معرفی و نقد کتاب تهران| در رمان پدران و پسران، نیکلای پترویچ گیرسانف، مردی حدوداً چهلساله، بیصبرانه و بیقرار منتظر دیدن پسرش آرکادی است. آرکادی در لحظهی ورود، دوستش بازارف را که قرار است مدتی پیش آنها بماند به پدر معرفی میکند. نیکلای پترویچ در حین خوشآمدگویی به بازارف میگوید: «امیدوارم حوصلهتان پیش ما سر نرود». لبهای بازارف حرکت خفیفی میکند اما جوابی از او شنیده نمیشود. او فقط کلاهش
معرفی و نقد کتاب تهران| در رمان رستاخیز، مردی به نام نخلیودوف پس از حضور در هیئت منصفه دادگاهی که برای قتل یک بازرگان برگزار شده است در میان متهمان زنی را به جا میآورد که در آغاز جوانی با وی سر و سرّی داشته است. وی پس از مشاهدهی زن، خاطرات خود با وی را در ذهنش بازمیپیماید و ضمن گوش سپردن به سخنان زن در دادگاه، وضع و