سیدمحمدجواد حسینی معرفتشناسی مهدی قوامصفری نقد
۱۳۹۸/۰۷/۲۴
نقدی بر کتاب «آشنایی با اصطلاحات معرفتشناسی»
نقد کتاب (یا مقاله)، شیوهای برای ارزیابی کارنامهی علمی افراد است. مزیت اصلی این شیوهی ارزیابی، برخلاف فرایندهای بوروکراتیک ارزیابی علمی در عمومیبودن آن است. علوم انسانیِ موجود در کشور اگر دهها اشکال داشته باشد (که دارد) بدون شک نحیف بودن حوزهی عمومی از جمله مهمترین معضلات آن است. مشارکت گروهی دانشجویان و اساتید در گفتوگوی انتقادی حول علوم انسانیِ موجود (مشتمل بر تمام عرصههای مدیریتی، آموزشی و پژوهشی) یگانه راه خروج از وضعیت تفننی، عقیم و بیآتیهی فعلی است. بازخوانی انتقادی آثار تألیفیِ علوم انسانی، سادهترین نمونه برای تقویت حوزهی عمومی است. پیششرط مفید واقع شدن چنین تلاشهایی البته در پرهیز دانشجویان و اساتید از ژورنالیسم نهفته است. پرداختِ ژورنالیستی مبتنی بر گیشهایسازی (که سطح مبتذل تجاریسازی است)، سادهسازی، قطبیسازی، قهرمانپروری، تحریف و کاربرد ابزارهای «جذب» مخاطب عام است که بیش از محتوای علمی، برای ترویج ایدئولوژی و شبهعلم مناسب است. اگرچه ایجاد گفتوگوی انتقادیِ علمی و مداومت در آن، وظیفهی اهالی دانشگاه (آکادمی) است با این حال، نکتهی مهمتر آن است که از توان غیردانشگاهیان نیز خارج است. روزنامهنگاران، سیاستمداران، هنرمندان و روشنفکران جستوجوگران مناسبی برای اهداف علمی نیستند با این همه و به طرزی شگفت، همین افراد در متنِ حوزهی عمومی علوم انسانی کشور قرار گرفتهاند و آکادمیسینها در حاشیه زیست میکنند. این معضل اگرچه علل چندگانه دارد با این حال مهمترین علت آن، انزواطلبی اهالی دانشگاه است. انزواطلبی تا آستانهای بهخصوص، اجباری است که ساختار موجود آکادمی به اساتید و دانشجویان تحمیل میکند اما از آنجا به بعد، انتخاب ایشان است. اقداماتی همچون نقد آثار تألیفی علوم انسانی توسط اهالی دانشگاه در صورت عمومیت و مداومت، گام کوچک اما مؤثری برای تقویت حوزهی عمومی علوم انسانی است. من در نوشتهی اخیر تلاش کردهام سهم خود را نسبت به این مسئولیت جمعی ادا کنم.
کتاب «آشنایی با اصطلاحات معرفتشناسی» تازهترین اثر تألیفی مهدی قوامصفری است. در صفحهی اینترنتی اعضای هیئت علمی گروه فلسفهی دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، دکتر قوام صفری با رتبهی علمی دانشیاری و تخصص «فلسفهی اسلامی، فلسفهی یونان و قرون وسطی» معرفی شده است. شخصاً این فرصت را داشتهام که فلسفهی یونان در مقطع کارشناسی را نزد ایشان فرابگیرم.
ناشر اثر که «مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشهی معاصر (فام)» است، در آغاز کتاب مینویسد: «دانش معرفتشناسی از جمله دانشهای نوپایی است که فهم دقیق مباحث مطروحه در آن، نیازمند آشنایی با اصطلاحات آن است. اثر حاضر… هرچند به همهی اصطلاحات معرفتشناسی نپرداخته است اما از توضیح بیشتر اصطلاحات رایج و متداول فروگذاری نشده است» (قوام صفری ۱۳۹۵،ص ۱۳). جدای از آنکه دانش معرفتشناسی «نوپا» نبوده و قدمت آن با قدمت محاورات افلاطون یکی است، ادعای ناشر نشان میدهد که کتاب، فرهنگ لغاتی است که هدف آن «آشنایی مخاطب» با «اصطلاحات معرفتشناسی» است. مؤلف به همین نکته در مقدمهی کوتاه خود اشاره میکند؛ مینویسد: «مفاهیمی مانند معرفت، شاهد، ضمانت، توجیه، احتمال، عقلانیت، شهود، باور و… سنگهای بنای معرفتشناسی جدید هستند» (همان، ۱۵). تا اینجا خواننده تصور میکند که بناست طبق ادعای مؤلف «نخستین اثر به زبان فارسی [را] که به بررسی اصطلاحات معرفتشناسی پرداخته است» (همان)، مطالعه کند؛ اما این تصور در چند خط بعد توسط خود نویسنده مخدوش میشود. مینویسد: «هرچند در عنوان اثر حاضر تعبیر اصطلاحات معرفتشناسی آمده است مفاهیم و اصطلاحات توضیح داده شده به معرفتشناسی محدود نیستند [!] و در آن پارهای از مفاهیم معرفتشناسی، فلسفهی ذهن و حتی فلسفهی علم و فلسفهی تحلیلی آنگونه که خود غربیها آنها را توضیح داده و روشن ساختهاند، بدون هرگونه ارزیابی آنها با هدف آشنایی کسانی که تازه به مطالعه این موضوعها روی آوردهاند، گردآوری شده است… هرچند کوشش شده است گزینش مفاهیم و اصطلاحات با هدف گفته شده متناسب باشد به کلی از علایق شخصی فارغ نبوده است» (همان، ۱۶).ادامه متن را از اینجا بخوانید.
Your email address will not be published.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.