رقعی
۲۸۰
9786002295293
داستان ایرانی رضا جولایی عطیه عابدی
۱۳۹۹/۱۲/۰۶
معرفی و نقد کتاب تهران| ساعت ۲:۳۰ بعدازظهر نهم اسفند ماه سال ۱۲۸۶ شمسی است. شاه قصد عزیمت به دوشان تپه را دارد. مسیو مُرنار لیموزین طلاییاش را که هیچ لکه و گردی بر آن نیست به سمت کاخ شاه میراند.اتول فاخر و شاهانه وارد حیاط اندرونی میشود. اتول دیگری به رنگ آلبالوئی جلوی عمارت است، جای اتول مسیو مُرنار را کالسکهای به رنگ سبز یشمی اشغال کرده است. شاه با امیربهادر و شاپشال، آموزگار روسیاش، مشغول صحبت است. در کالسکه را برایش باز میکنند و شاه، به جای لیموزین مسیو مُرنار، به کالسکه قدم میگذارد؛ انگار که در آخرین لحظه «میل ملوکانه به کالسکه سواری تعلق گرفته».
در ساعت ۲:۴۸ دقیقهی همان روز، بر بام خانهای در مسیر گردش شاه، حسین خان موزر به دست با قطاری از فشنگ و نارنجک در پناه دیواری انتظار میکشد. زینال در سه راهی مسیر کشیک میکشد و در پشت خرپشتهی بام روبهرو عباس به کمین نشسته است. امیدِ حسین به نشانهگیری خودش است و زینال. کالسکهی بخاری نزدیک میشود هیجان و ترس در جان حسین رخنه میکند . ضامن نارنجک را میکشد و پس از دقیقهای که کشدار میگذرد، آن را به سوی کاروان شاه پرت میکند. دردی کشنده در جانش میپیچد لرزش به جانش میافتد و دنداهایش کلید میشوند. در آخرین ثانیههای هوشیاری لیموزین آلبالوئی را میبیند که مشتعل میشود و لیموزین زرد از جا کنده شده و به زمین کوبیده میشود.
سوء قصد به ذات همایونی، نوشتهی رضا جولایی، در زمرهی رمانهایی است که براساس یک واقعهی تاریخی نوشته شدهاند. رمان داستان عدهای از جوانان مهاجر ایرانیِ تحصیل کرده و روشنفکر در قفقاز روسیه را میگوید که از مرزهای شمالی کشور به قصد شرکت در جنبش مشروطه وارد ایران میشوند. آنها برای ضربهزدن به دستگاه حکومتی و نیز بیداری ملت، ترورمحمدعلی شاه را طراحی و برنامهریزی میکنند. جولائی در فصل نخست صحنههای این ترور را به تصویر میکشد و با ذکر جزئیات به قدری ماهرانه آن را روایت میکند که اگر خواننده کمی خود را به تخیلش بسپارد میتواند تکتک آن لحظات اضطرابآلود را تجسم کند؛ اضطرابی که حسین خان و عباس هم در لحظهی انجام عملیات ترورتجربه میکردند.
جولایی وقایع مقطعی از تاریخ مشروطه ایران( مقطع ترور محمد علی شاه) را انتخاب و در فصلهای بعدی کتاب شرح احوال عاملان این ترور را بازمیگوید، از کودکی تا زمانی که روزگار آنها را سر راه یکدیگر قرار میدهد. هر یک از شخصیتها ویژگی خاص خود را دارند؛ یکی در سخنوری استاد است، دیگری قلدر و شجاع است و عزم و ایمانی راسخ به راهش دارد، آن یکی که نقشهی ترور را کشیده، زیرک، دقیق و برنامهریز است و سررشتهی امور را به دست دارد، و هر قدمش را با حساب و کتاب برمیدارد. یکی دیگر جوان است و شوریدهحال و عاشق زندگی و خانواده، اما انگار این روزگار است که نمیگذارد او بیاساید و خود را به دست حادثه میسپارد. یهودای داستان دائمالخمری است که الکل شجاعتشاش را شکوفا میکند و نبود الکل از او یک خائن میسازد.
جولایی تاریخنگار نیست و در روایت سرگذشت قهرمانانش، شخصیتهای واقعی را با تخیل خود در میآمیزد. او روی قهرمانانش تمرکز کرده و تکتکشان را موشکافانه بررسی میکند. در عین حال او اهل فلسفهبافی و تحلیل روانشناسانهی قهرمانان قصهاش هم نیست (در چند جای داستان بر این موضوع تأکید میکند). قصهی زندگیشان را روایت میکند تا آنها را در برابر مهمترین حادثهی زندگیشان قرار دهد، سپس واکنشهای هر یک از آنها را شرح میدهد تا کنشی نهادینه شده و خودبهخودی را که در بزنگاه حادثه و خطر از ناکجاآباد وجود سربرمیآورد را به تصویر کشد. کنشهایی که گاه حیرتانگیز است. شاید این مثال خالی از لطف نباشد: هنگام ترور محمد علیشاه، در لحظهای که عباس درمقابل شاه قرار میگیرد، به جای شلیک، در برابرش تعظیم میکند.
جولایی پرسهزنان به همه جا سرک میکشد. از جلوی خانههای چخوف و مندلیف میگذرد. از کورساکف و تولستوی یاد میکند. از انقلابیون آخرین سالهای حکومت تزارها و احزاب روسیه میگوید. به رمانوفها هم سر میزند. تاریخ در سوء قصد به ذات همایونی، به قدری نقش کلیدی و مهمی دارد که قبل از اینکه تحتتأثیر داستان قرار بگیریم، کنجکاو میشویم از واقعیت سردربیاوریم.
جولائی در سوء قصد به ذات همایونی هم مانند بیشتر آثارش یک واقعهی تاریخی که در قرن بیستم رخ داده را برای خلق داستانش انتخاب کرده است. در این قرن انقلابها، جنگها و تحولات اقتصادی ناشی از انقلاب صنعتی، جهان را به سرعت دگرگون کرد. در آن دوران روسیه تزاری نفوذ زیادی در ایران داشت و در جهتگیریهای سیاسی حکومت نقش مهمی بازی میکرد. شاپشالِ روسی، مشاور و آموزگار و معتمد شاه و یکی از بازیگران عرصهی سیاست ایران در دوران حساس و پرتنش مشروطه بود. در آن دوره بسیاری از ایرانیان برای فرار از مملکت نابسامان و ستم شاه و شاهزادگان قاجار از طریق مرزهای شمالی به تفلیس و باکو میرفتند و درآنجا به کار و تحصیل مشغول میشدند. ایرانیان مهاجر در سرزمین جدید با ایدههای انقلابیون روسی آشنا شده و در برگشت بذرهای اندیشههای جدید و انقلاب و انقلابیگری را با خود به همراه میآوردند.
در سوء قصد به ذات همایونی شخصیتهای تاریخی هم حضور دارند، از لنین و استالین گرفته تا رضاخان و هدایت. جولایی پرسهزنان به همه جا سرک میکشد. از جلوی خانههای چخوف و مندلیف میگذرد. از کورساکف و تولستوی یاد میکند. از انقلابیون آخرین سالهای حکومت تزارها و احزاب روسیه میگوید. به رمانوفها هم سر میزند. تاریخ در سوء قصد به ذات همایونی، به قدری نقش کلیدی و مهمی دارد که قبل از اینکه تحتتأثیر داستان قرار بگیریم، کنجکاو میشویم از واقعیت سردربیاوریم. پس دست به دامن گوگل میشویم تا ببینم داستان واقعی از چه قرار بوده. در پایان این سوال هم برایمان مطرح میشود: آیا جولایی تاریخ را بستری مناسب برای خلق داستانش دیده یا با شرح این بخش از تاریخ به دنبال حقیقتی میگردد که در پس روایتهای گوناگون پنهان است.
سوء قصد به ذات همایونی را اولین بار نشر جویا در سال ۱۳۷۴ چاپ کرد و سالها بعد نشر افکار و نشر چشمه هم چاپهای جدیدی از این کتاب را عرضه کردند.
«موقعی که مرا از خانهام به اتاق او بردند، به…
معرفی و نقد کتاب تهران| داستان عقاید یک دلقک با…
معرفی و نقد کتاب تهران| «دست و پایم را ببند»،…
معرفی و نقد کتاب تهران| «تاریخ پر است از این…
معرفی و نقد کتاب تهران| آران شهری از حاکمنشینهای فرانسوی…
معرفی و نقد کتاب تهران| رضا جولایی دروغگوی خوبی است…
ترکیب تاریخ و رمان همیشه جالب از آب در میاد
خیلی شنیدم از این کتاب یه مدت همه دربارش صحبت میکردن
عالی بودش ممنون
مرسی خیلی حوب بود
عالی بودش ممنونم
جالب بود و موفق باشید و خسته نباشید
کتاب زیبایی بود و حتما یک بار میشه خواند
کتاب بسیار قشنگی بود هم تاریخی بود و هم رمان
خیلی تعریف شنیدم از این کتاب
Thanks.
اولین کتاب رمان تاریخی است که مجذوب آن شده ام
Your email address will not be published.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.