رقعی
328
978-964-351-068-8
بزرگ علوی داستان ایرانی عرفان بیات
۱۳۹۹/۱۰/۱۴
«موقعی که مرا از خانهام به اتاق او بردند، به من چنین گفت: خودتان را راحت کنید. رفقای شما همه چیز را گفتهاند، ما تمام جزئیات کار شما را خبر داریم. بروید بنشینید، هرچه میدانید بنویسید بعد بروید منزل». وقتی که گفتم من اطلاعی ندارم رو کرد به یکی از مامورین که همراه من بود و به او گفت: «ببریدش، آقا، اینها همشون این جوری هستند هنوز نمیدانند که با که سر و کار دارند. اینجا اداره سیاسی است». و مرا بردند به زندان.»
معرفی و نقد کتاب تهران| بزرگ علوی در کتاب پنجاه و سه نفر تجربهی زندان خود را برای ما روایت میکند، از روزی که سه سایه جلوی در مدرسه حاضر شدند تا او را به ادارهی سیاسی ببرند و ملاقاتش با ج.ر تا محاکمهی ۵۳ نفر که به گفتهی دکتر ارانی «به جرم داشتن یک عقیدهی اجتماعی به پیشگاه قوهی قضائیه دعوت شدهاند».
۵۳ نفر گروهی از زندانیان سیاسی بودند که در دوران رضاشاه در سال ۱۳۱۶ بازداشت و در زندان قصر حبس شدند. این کتاب گزارشیست از مهمترین و دردناکترین تجربیات زندانیان سیاسی، به طور خاص گروه ۵۳ نفر، که تا شهریور ۱۳۲۰ در زندانهای حکومت رضاخان به سر بردند، از روزهایی که حتی اجازه نداشتند کتاب به داخل زندان ببرند، چرا که از نظر ادارهی سیاسی «کتاب در منقلب کردن افکار آن ها نقش مهمی داشته» است، تا زمانی که پس از سه روز اعتصاب غذا برای پایاندادن اعتصاب، زندانیان را در همان شرایط به فلکهی زندان آوردند و با تازیانه به جانشان افتادند. در عینحال، پنجاه و سه نفر فقط گزارش وضعیت زندان نیست بلکه به نوعی نمایانگر وضعیت صاحبمنصبان جامعه هم هست؛ همانگونه که در کتاب آمده است: آژان رشوه می گرفت، مأمورین وزارت عدلیه برای چند تومان آدم میکشتند، وکلای مجلس، که اغلب ملاکین بزرگ و بازرگانان عمده بودند، باید تشخیص میدادند که این دستگاه قلدری هر چه هم که طمع و حرص رضاخان درباره بعضی از آنها خانهبرانداز باشد به نفع آنهاست…
در داستان، اشخاص مشغول در ادارهی سیاسی و افرادی که به نحوی با حکومت رضاخان همپیمان هستند یا، به تعبیر نویسنده، «میر غضبها» و «دوستاقبانها»، یا همان زندانبانها، با اسمهای مخفف معرفی میشوند. نویسنده در مقدمهی کتاب دلیل آن را این چنین بیان کرده است:
«فرض بکنیم اسم فلان طبیبی که به دکتر ارانی بیمار مبتلا به تیفوس فلوسی را که مادرش از خانه می آورد، نمیداد، حسن یا حسین بوده است. اسم این اشخاص از لحاظ سیاست روز مهم است، ولی من به کتاب خود بیشتر جنبهی تاریخی می خواهم بدهم. به عقیده من این اشخاص تقصیری ندارند و اگر گناهی متوجه آنها می شد، ناچیز است اینها محصول اوضاع و احوالی هستند که مجموعا دوره سیاه نامیده می شود».
همچنین در ادامهی این متن او مقصود خود از نوشتن این اثر را تشریح اوضاع و احوال این دورهی ننگین از تاریخ معرفی میکند، دورهای که ذیل عنوان دورهی سیاه از آن یاد می کند و مدعی میشود که اگر بتواند وقایع را چنانکه شاید و باید شرح بدهد، توانسته اوضاع اجتماعی ایران در بیست سال اخیر را شرح دهد (پنجاه و سه نفر در سال ۱۳۳۰ منتشر شد).
او در طول روایت خود تأکید میکند که شکنجههای بدنی و جسمی دردناکی وجود دارند اما شکنجههای روحی بهتنهایی می توانند انسان را از پا درآورند: «حتی آنهائی که در نتیجه آویختن وزنه به بیضه هاشان ناقصالخلقه شده بودند، آنها نیز می توانستند این بدبختی ها را فراموش کنند، ولی چیزی که ممکن بود انسان را از پا در آورد، شکنجههای روحی بود». او مهم ترین شکنجهی روحی را توهین میداند که از آغاز روایت و بازداشت او تا پایان محاکمهها با او همراه است.
در پایان، اما آنچه بسیار حائز اهمیت است این است که چند تن از متهمین که جزو گروه ۵۳ نفر بودند در محاکمه رو به قضات و محکمه کمابیش گفتند که قضاوت شما مهم نیست بلکه قضاوت تاریخی مهم است. این گفته مسئولیت سنگینی را بر دوش ما میگذارد تا برگردیم و به گذشته نگاهی بیندازیم و وقایع آن دوران را که به حق دوران سیاه نامیده شده است مطالعه کنیم و بعد به قضاوت آن بنشینیم؛ چرا که انگار در وضعیت فعلی از این دورهی سیاه آنطور که باید یاد نمیشود و شاید حتی فراموش شده باشد.
پنجاه و سه نفر را انتشارات نگاه در ۳۲۸ صفحه منتشر کرده است.
معرفی و نقد کتاب تهران| ده روز شگفتانگیز: «دست های…
معرفی و نقد کتاب تهران| «دست و پایم را ببند»،…
معرفی و نقد کتاب تهران| «تاریخ پر است از این…
معرفی و نقد کتاب تهران| داستان پرونده کولینی از روز…
معرفی و نقد کتاب تهران| رضا جولایی دروغگوی خوبی است…
معرفی و نقد کتاب تهران | کتاب قانون، آزادی و…
Your email address will not be published.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.