امر جنسی و سانسور در ترجمه
۱۳۹۹/۰۹/۱۵
زینب یونسی
هفتمین یادداشت پروندهی «امر جنسی و سانسور در ترجمه»
معرفی و نقد کتاب تهران| سانسور در سیر تحول جوامع، دورانهای مختلفی را طی کرده و در کل میتوان گفت همیشه ابزار اعمال قدرت حاکمیت سیاسی، ایدئولوژیکی یا حتی اقتصادی بوده است. در جهان امروز با وجود بستری که دنیای مجازی برای دسترسی به اطلاعات آزاد ایجاد کرده، سانسور دیگر آن دیوار بتنی نیست، بلکه تبدیل شده به تنگ بلوری که درون دریایی بیکران رها شده باشد. یعنی جدا از خوب و بد سانسور و تأثیرگذاری آن در امر گردش اطلاعات، در حال حاضر تا حد زیادی بیاثر شده و تنها پیامدش عدم شفافیت و تشدید فسادی است که عموما عاملان سانسور ادعای مبارزه با آن را دارند.
اگر نگاهی، هر چند گذرا، به ادبیات پربار شفاهی و مکتوبمان بیندازیم، به واژهها و تعابیر بسیاری برمیخوریم که امروزه نمیتواند از سد سانسور بگذرد. از یک سو ادبیات حافظ و مولوی و عطار و سعدی و عبید زاکانی و ایرج میرزا و دیگر بزرگان و از سوی دیگر ادبیات تألیفی و ترجمهی امروز کشورمان. این یعنی داریم با چشمی تنگشده جهان پیرامون خود را مینگریم. یا به بیان دیگر بخش بزرگی از ظرفیت زبانی فارسی را دورانداخته یا زیرزمینی میکنیم. و این در حالیست که در واقع چیزی دارد سانسور میشود که در جایی دیگر به آسانی و فراوانی در دسترس است. نفس این امر شکلی بههمریخته و مضحک به نمایش میگذارد. و فاصلهی ایجاد شده میان فضای رسمی و غیررسمی زمینهی ورود آسیبها و آفتهای جبرانناپذیری را ایجاد میکند که کمترین آن شاید رشد بیاعتمادی به صحت و اصالت آثار تألیف و ترجمه باشد.
به نظر میآید رویکرد باید به جای حذف، معطوف شود به تربیت جامعه در انتخاب درست آثار فرهنگی. تنها آثاری باید از دسترس خارج باشد که به ترویج خشونت به هر شکلش دامن بزند یا به حریم شخصی اشخاص خدشه وارد کند و از این قبیل. قرار نیست یک کتاب به مذاق همهی افراد جامعه خوش بیاید، یا با سلیقهی تمام افراد با فرهنگها و باورهای مختلف جوردربیاید. ما با دنیای بزرگی از کالاهای فرهنگی مواجه هستیم که از میانشان تعدادی را انتخاب میکنیم. به طور کلی آنچه اکنون شاهد آن هستیم این است که غالباً پس از حذفیات، چیزی که به جا میماند ادبیات و فرهنگی است که بخش لطیف وطنازش را گرفتهاند و تفالهی خشک و بیروح و زمختی تحویل جامعه دادهاند که نتیجهاش تشدید فضایی خشونتآمیز و خشک است. تصور کنیم همین واژهها را مثلا از اشعار بزرگانمان حذف کنیم، یا روایت دلدادگیها و دیدارها و فراقهای عاشقانه را از داستانهایمان پاک کنیم، چه میماند؟ یادمان نرود مردمی با این پیشینهی ادبی پربار و کهن شایستهی اعتماد بیشتری هستند.
دربارهی تأثیرات مخرب سانسور بر فرهنگ جامعه و تجربهی تاریخی آن، بسیار گفته شده و شنیدهایم. در هر حال با توجه به تمامی جوانب دنیای امروز، به نظر میرسد نیرو و هزینهای که صرف حذف میشود میتواند برای تولید و تشویق و حمایت از آثار بهتر هزینه شود. این نکته بهویژه در بخش پرورش فرهنگ حفظ حریم شخصی و امنیت جنسی حائز اهمیت است. نوجوانی که تمام اطلاعات خود را از مسیر تیره و مبهم فضای مجازی دریافت میکند نمیتواند به درک درستی از خطرهای احتمالی و حقوق فردی برسد.
بعید میدانم نویسنده یا مترجمی با حذف حتی یک واژه از کارش موافق باشد. ولی حالا سوال این است که در این شرایط مثلا من مترجم چه میکنم. به شخصه انتخاب کتابی را که احتمال حذف و تغییر زیادی در آن میرود درست نمیدانم، چون علاوه بر اینکه از تعهد مترجمی به دور است، تصویر نادرستی را هم از نویسنده ارائه میدهد و به بیاعتمادی میان مترجم و ناشر و خواننده دامن میزند. البته این نکته دست مترجمان را برای انتخاب آثاری که میتوانند ترجمه کنند، بسته نگه میدارد و طبعا بسیاری از کارهای باارزش ادبی از چرخهی تبادلات فرهنگی خارج میشود.
اگر بخواهم توضیح دهم که در مواجهه با واژهها و تعابیری که احتمال حذف دارد چه میکنم میتوانم بگویم به نظرم کموبیش در این میان یکجور کشمکش و چانهزنی در جریان است. عموما ما مترجمها اول سعی میکنیم حذف نکنیم، بعد زهر و شیرینی واژهها را میگیریم، یعنی تا حدودی تغییرشان میدهیم وهمینطور این بازی ادامه مییابد تا درنهایت توافقی حاصل شود که متاسفانه خیلی وقتها به حذف کامل بخشهایی میانجامد که به روایت ضربهی جدی میزند یا حتی آن را وارونه میکند. البته من ترجیح میدهم در این حالت از خیر چاپ کتاب بگذرم.
به نظر میرسد بهرهگیری از تجربهی تاریخی جوامع و آسیبشناسی پدیدهی سانسور امری ضروری باشد. یکی از مشکلات اساسی در این زمینه نبود قانون و سازوکار جامع با رویکرد تخصصی و نگاه بلندمدت است که به جای فشردن گلوگاه تولید آثار، درپی رشد فرهنگی جامعه برای انتخاب درستتر باشد. از طرف دیگر ناشران باید موظف باشند گروه سنی مخاطب را روی کتاب قید کنند و خانوادهها هم نظارت و دقت بیشتری به خرج دهند. به امید روزی که فارسیزبانان هم بتوانند در جریان آزاد گفتگو و تعامل با جهان ادبی و فرهنگی قرار بگیرند.
یادداشت ششم پروندهی «امر جنسی و سانسور در ترجمه» معرفی…
بنفشه فریسآبادی یادداشت پنجم پروندهی «امر جنسی و سانسور در…
محمدرضا ترکتتاری یادداشت چهارم پروندهی «امر جنسی و سانسور در…
پوپه میثاقی یادداشت سوم پروندهی «امر جنسی و سانسور در…
الهام نظری یادداشت دوم پروندهی «امر جنسی و سانسور در…
بهاره فریسآبادی یادداشت اول پروندهی «امر جنسی و سانسور در…
i like this wonderful post
Your email address will not be published.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.