داستان ایرانی
۱۳۹۹/۰۳/۰۶
معرفی و نقد کتاب تهران| «تاریخ پر است از این شوخیها و انگار هیچکس نمیبیندشان، نمیخواهد باورشان کند…». تاریخ، در نگاه مهدی یزدانی خرم، شوخی خشونتباری است. مثل قصهی پنج برادر در رمان خونخورده که از دامهای تاریخ خاورمیانه به طرز معجزهواری جان سالم به در میبرند تا بعد به طرز مضحکی بمیرند؛ مثل روایت غیرقابلباور همین روزهایمان. گویا نویسنده برای خاورمیانه رستگاری متصور نیست، خاورمیانهای که برای او درهمتنیدگی قصهی مسلمان و مسیحی و یهودی است.
خونخورده قطعاً بهترین اثر مهدی یزدانی خرم نیست و تهرنگی از هالیوودیسم، بهویژه در روایت اولین قصه، نه تنها توی ذوق میزند که حرفهایگری او را در پژوهش واقعگرایانه هم سوأل میبرد و البته دقیقاً یکی از دلیلهای خروارها تحسین و تمجیدی است که نثار کتاب میشود. من هم برای خواندن کتاب ساعتها گوشی و خواب را کنار گذاشتم. مگر غیر از این است که همهی ما آرزومندیم تاریخ چیزی هیجانانگیز، غیرقابلپیشبینی و سرگرمکننده ولو خشن باشد و نه آن ملغمهی پیچیده و به طرز فلاکتباری یکنواخت، که در واقع هست؟ کدام یک از ما بعد از خواندن کتاب به سراغ تاریخ واقعی نرفتیم و در صحت وقایع و شخصیتهای تاریخی کتاب تفحص نکردیم؟
خونخورده چهارمین رمان مهدی یزدانی خرم است و نشرچشمه این اثر را در ۲۷۱ صفحه منتشر کرده است.
تاریخ، به قلم مهدی یزدانی خرم، میتواند نشئهآور و جذاب باشد، اما شک دارم نشئگی ناشی از جریانگریزی قلم او بتواند در پوستهی سخت جامعهی ضدتاریخ و عتیقهجوی ما نفوذ کند. اما برای من در این اثر، بیش از هر چیز، روایت ملموس دردهای انسانی، فراتر از جغرافیا و مذهب و در بافتاری جنگزده، تحسینبرانگیز است. از این همه خونی که روایتهای او بیپروا بر ذهن مخاطب میپاشند، دردی جوانه میزند که لازمهی این روزهای ماست که فراموش نکنیم خشونت و خون نه غیرواقعی است و نه آنقدر که ما تصور میکنیم دور.
معرفی و نقد کتاب تهران| ساعت ۲:۳۰ بعدازظهر نهم اسفند…
«موقعی که مرا از خانهام به اتاق او بردند، به…
معرفی و نقد کتاب تهران| «دست و پایم را ببند»،…
معرفی و نقد کتاب تهران| رضا جولایی دروغگوی خوبی است…
Your email address will not be published.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.