ادبیات کلاسیک فارسی شاهنامه عرفان چوبینه
۱۳۹۹/۱۱/۲۰
معرفی و نقد کتاب تهران| وبسایت معرّفی و نقد کتاب تهران از خلاصهکردن مقالات مرتبط با ادبیّات کلاسیک فارسی دو هدف زیر را دنبال میکند:
«در معنی شاهنامه» عنوان مقالهایست از جلال متینی، پژوهشگر تاریخ ایران و ادبیّات فارسی، که در مجلّۀ ایرانشناسی (ش۸، زمستان ۱۳۶۹) به چاپ رسیدهاست (قابل بارگیری از وبسایت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی).
پاسخ به این پرسش که نام شاهنامه چگونه بر اثر فردوسی نهاده شدهاست هستۀ اصلی مقالۀ متینی را تشکیل میدهد. وی با بررسی پیشینیۀ سنّت شاهنامهنگاری بدین نتیجه میرسد که این اسم را باید اسم جنس و نه خاص در نظر گرفت، زیرا این نامه اشاره به ژانر مشخصی از تاریخنگاری فارسی، چه به نظم و چه به نثر، دارد. از نظر او قدیمیترین جایی که میتوان ردّی از این سنّت تاریخنگاری یافت، قطعات برجایمانده از کتاب پرسیکا[۲](بخش هخامنشیان) نوشتۀ کتزیاس[۳] (حدوداً ۴۰۰ ق. م) است، چراکه مهمترین منبع این مورّخ یونانی در نوشتن این بخش از کتابش، کتابی بودهاست بهنام دفتر شاهی[۴] به فارسی باستان. در ادامه متینی توضیح میدهد که شاهنامه را باید ترجمۀ دقیق و کلمه به کلمۀ «خداینامه» دانست،[۵] چراکه «خدای/ خوَتای» در زبان پهلوی بهمعنای شاه است و بارها در ترکیبات مختلف در کتبی چون یادگار زریران (خیونانخدای= شاه خیونان)، شاهنامۀ فردوسی (خاورخدای، تورانخدای و …) و… بدین معنی بهکار رفتهاست. از نظر متینی اینکه نویسندگان و مترجمانی چون ابنمقفّع در ترجمۀ خویش از خداینامه عناوین متفاوتی (سیَر ملوکالفرس)برگزیدهاند، بدین خاطر بودهاست که از دیدگاه آنان ترجمۀ تحتاللفظی این اسم به تازی برای عربزبانان نامفهوم است؛ فلذا با در نظرگرفتن بستر فرهنگی زبان مقصد عنوانی متفاوت، متناسب با بافت زبان عربی، برای ترجمۀ خویش انتخاب کردهاند. او در ادامه میافزاید که «سیَر» جمع «سیرت» به معنای «علم تواریخ و بیان احوال گذشتگان» نیز به کار میرفته و با توجّه به همین معنی این کلمه بارها در فارسی معادل «تاریخ» در نظر گرفته شدهاست.
متینی با ارائۀ شواهدی از نظم و نثر فارسی به وجود شاهنامههای گوناگونی چون شاهنامههای از میانرفتۀ مسعود مروزی و ابوالمؤیّد بلخی اشاره میکند و با ارجاع به دو بیت از منجیک ترمذی، شاعر فارسیزبان قرن چهارم هجری، که در آنها از شاهنامه یاد شدهاست شاهد مهم دیگری از شناختهشده بودن این ژانر تاریخنگاری در میان ایرانیان به دست میدهد.
[۱]. برای مثال، احسان شواربیمقدّم، در مقالۀ «منجیک ترمذی و شاهنامه: نگاهی دوباره به دو بیت از منجیک» اشارهای به مقالۀ پیش رو («در معنی شاهنامه») نکردهاست، حال آنکه متینی، ظاهراً نخستین پژوهشگری است که دربارۀ معنی شاهنامه در دو بیت زیر از منجیک سخن راندهاست:
به شاهنامه بر ار هیئت تو نقش کنند/ ز شاهنامه به میدان رود به جنگ فراز
ز هیبت تو عدو نقش شاهنامه شود/کزو نه مرد به کار آید و نه اسب و نه ساز (منجیک ترمذی، ۱۳۹۱: ۱۱/۱۰۹-۱۱۰).
از نظر متینی مراد منجیک از شاهنامه، هر یک از شاهنامههای مصوّر روزگار وی، برای مثال، شاید شاهنامۀ مسعودی مروزی (شاعر اوایل سدۀ چهارم) که مقدسی در البدء و التاریخ (آفرینش و تاریخ) به تصاویر آن تصریح کرده و شاید هر یکی از دیگر شاهنامهها بهجز شاهنامۀ فردوسی بودهباشد (۷۴۹). شواربی (۱۳۹۳: ۸۱) نیز در انتهای مقالۀ خویش، بدون ارجاع به سخن متینی، به چنین احتمالی اشاره کردهاست:
… این احتمال را نمیتوان انکار کرد که مقصود او [منجیک] شاید نسخۀ مصور یکی از شاهنامههای پیش از فردوسی یا برگردانی از یک متن حماسی فارسی میانه بودهباشد که به روزگار ما نرسیدهاست.
[۲] Persika
[۳] Ktesias
[۴] Basilikai diphtherai
[۵]. خداینامه کتابی است که در دوران حکومت ساسانیان تألیف شده و موضوع آن تاریخ ملّی ایرانیان بودهاست.محقّقان خداینامه را منبع غیرمستقیم شاهنامۀ فردوسی میدانند.
۱. مقدمه: ماهیت وزن شعر فارسی معرفی و نقد کتاب…
معرفی و نقد کتاب تهران | نخستین قصیدۀ منتخب معرفی…
معرفی و نقد کتاب تهران | واژهی یونانی کَنون[۱] در…
معرفی و نقد کتاب تهران| زندان و اسارت، مانند بسیاری…
Your email address will not be published.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.